سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنچه از کشتار برهد دیرتر پاید و بیشتر زاید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :4
کل بازدید :13760
تعداد کل یاداشته ها : 18
04/2/20
12:26 ع

یادگیری و عوامل مؤثر بر آن از دیدگاه ابن سینا  

چکیده

هدف این مقاله بررسی یادگیری، استعداد، انواع یادگیری و عوامل مؤثر بر یادگیری از دیدگاه ابن سینا است. این موضوعات هم در روانشناسی یادگیری جایگاه مهمی دارند و هم برای بحثهای نظری و کاربردهای عملی در تعلیم و تربیت دلالت های برجست های دارند. این بررسی نشان می دهدکه ابن سینا در بارة این موضوعات نظریاتی مطرح کرده است که هم با فرهنگ اسلامی سازگار است و هم میتواند در تدوین نظری? تربیتی بومی در دوران معاصر کارامد باشد. ابن سینا یادگیری را آموختن مطلبی میداند که برای یادگیرنده نادانسته بوده است و سه نوع یادگیری را مطرح کرده است: یادگیری مستقیم و بیواسطه، یادگیری با واسط? عقلی و یادگیری با واسط? وهمی. یادگیری نوع اول موضوع مهمی است که در روانشناسی یادگیری معاصر نادیده گرفته شده و از قضا میتواند نقش مهمی در بومی کردن روانشناسی یادگیری ایفا کند. همچنین وی استعداد، اشتغالات و دلبستگیها، و شرافت و قدرت نفس را از عوامل مؤثر بر یادگیری میداند. در باب استعداد نیز ابن سینا سه نوع استعداد را مطرح کرده است : استعداد عقلی، استعداد خیالی و استعداد حفظ و

یادآوری.

مقدمه

یادگیری یکی از موضوعات مهم در تعلیم و تربیت است. چرا که هیچ نتیج? تربیتی و تعلیمی بدون یادگیری محقق نمیشود. میتوان گفت هر نوع فعالیت تربیتی در صورتی موفق خواهد بود که مبتنی بر شناختی نسبتاً مقبول و قابل دفاع از انواع یادگیری و سازِکار آن استوار باشد. امروزه در بیشتر موارد آنچه پای? برنامه ریزی ها و فعالیتهای تربیتی قرار میگیرد یافته ها و نظر ات روانشناسان جدید غربی است؛ چنانکه گویی در فرهنگ و تمدن اسلامی هیچ مطلبی در این باره وجود ندارد. در حالی که مراجعه به منابع غنی برجای مانده از گذشت? فرهنگ و تمدن اسلامی خلاف این را اثبات میکند. نگاهی گذرا به آثار فلسفی ابن سینا نشان میدهد که گنجینهای غنی از تحقیقات در زمین? یادگیری وجود دارد که تا کنون چندان مورد توجه واقع نشده است. هدف این مقاله استخراج، تدوین و معرفی تحقیقاتی است که توسط ابن سینا در بارة یادگیری انجام شده است. در این تحقیق سه سؤال مطرح شده است: یادگیری از دیدگاه ابن سینا به چه معناست؟ از نظر ابن سینا یادگیری چند نوع است و هر نوع یادگیری چه فرایندی دارد؟ چه عواملی بر یادگیری مؤثر هستند؟ این سه سؤال مهمترین پرسشهایی است که در زمین? یادگیری مطرح است و پاسخ به آنها میتواند تصوری نسبتاً جامع از نظری? ابن سینا در بارة یادگیری در اختیار ما قرار دهد . پاسخ این سؤالات در ذیل سه عنوان ارائه میشود: مفهوم یادگیری و رابط? آن با یادآوری و یادآیی، انواع یادگیری و فرایندهای آن، و عوامل مؤثر بر یادگیری.

برای دست یافتن به پاسخ سؤالات فوق نخست آثار ابن سینا بررسی شده و مطالبی که وی دربارة این سؤالات در آثار خود مطرح کرده جمع آوری و دستهبندی شده سپس نظر ابن سینا در بارة هر یک از سؤالات بدون پیش داوری استخراج و تدوین و تنظیم شده است. البته، سعی شده هم? آثار ابن سینا بررسی شود و به یک اثر اکتفا نشود.

مفهوم یادگیری و رابط? آن با یادآوری و یادآیی

یادگیری در زبان فارسی مترادف با آموختن و تعلم است و در دو معنا به کار می رود: نخست، معنای عام و آن عبارت است از دانستن مطلبی که پیش از این برای یادگیرنده نادانسته بوده است، خواه برای دیگران دانسته باشد یا نادانسته. یادگیری در این معنا هم شامل دانستن مطالبی می شود که تنها برای یادگیرنده نادانسته بوده و هم شامل دانستن مطالبی میشود که هم برای وی و هم برای دیگران نادانسته بوده است. معنای خاص و آن دانستن مطلبی است که برای دیگران دانسته ولی برای یادگیرنده نادانسته بوده است.

در آثار ابن سینا یادگیری در معنای نخست به کار رفته است. ابن سینا در کتاب برهان 2 تعلیم و تعلم را به دو دست? کلی ذهنی و غیر ذهنی تقسیم میکند. تعلیم و تعلم ذهنی حاصل گزارهای است که میتواند منجر به اعتقاد، رأی یا تصوری تازه شود. در فرایند تعلیم و تعلم ذهنی دو نفر حضور دارند: معلم و متعلم ولی ممکن است در این فرایند یک نفر هر دو نقش را ایفا کند؛ در این صورت، یک فرد از این جهت که استدلال میکند معلم و از این جهت که به مطلب تازهای میرسد متعلم است. تعلیم و تعلم ذهنی از دیدگاه ابن سینا یا فهمی است، یا فکری یا حدسی. تعلیم و تعلم فهمی آن است که متعلم با فهم سخنان معلم مطلبی را میآموزد؛ تعلیم و تعلم ذهنی آن است که یادگیرنده با ترتیب قیاس و چیدن صغری و کبری به نتیجهای میرسد و مطلبی را میآموزد؛ تعلیم و تعلم حدسی آن است که یادگیرنده با حدس، بدون نیاز به تشکیل قیاس، به مطلب جدیدی میرسد.

تعلیم و تعلم غیر ذهنی تعلیم و تعلمی است که حاصل گزاره نیست . این نوع تعلیم و تعلم انواع مختلفی دارد: مانند تعلیم و تعلم صناعی، تلقینی و حسی. تعلیم و تعلم صناعی همان آموزش حرفه است که در آن یادگیرنده با تمرین کارهایی خاص? حرف? مورد نظر را میآموزد. در این نوع تعلیم و تعلم، عمل نقش اصلی را ایفا میکند و شاید بتوان گفت نام دقیقتر این نوع تعلیم و تعلم آموزش عملی است. تعلیم و تعلم تلقینی آن است که یادگیرنده با تلقین معلم مطالبی را می آموزد مانند یادگیری زبان و شعر. تعلم و تعلم حسی آن است که یادگیرنده از راه مشاهده به دانش جدیدی دست مییابد. البته ابن سینا در تعلیم و تعلم بودن این نوع تشکیک میکند و آن را بیشتر تعریف و تَع?رُّف میداند.

از آنچه ابن سینا در اقسام تعلیم و تعلم گفته است روشن می شود که از نظر وی یادگیری دانستن چیزی است که برای یادگیرنده نادانسته بوده، خواه برای دیگران دانسته باشد یا نادانسته، خواه خود وی مستقیماً و بیواسطه به آن دست یافته باشد یا به واسط? معلم؛ و این همان معنای عام یادگیری است.

در یادگیری به معنای عام، میان یادگیری ناشی از پژوهش و یادگیری ناشی از آموزش تمایزی وجود ندارد. در حالی که امروزه میان آموزش و پژوهش تفاوت قائل می شوند و یادگیری را حاصل آموزش و کشف حقایق تازه را نتیج? پژوهش میدانند. به عبارت دیگر، بر اساس تلقی سینایی از آموزش و یادگیری، میان آموزش و پژوهش از یک سو و یادگیری و کشف حقایق تازه یا تولید علم از سوی دیگر، تفاوتی وجود ندارد. در واقع، گویا از نظر ابن سینا کشف حقایق تازه از راه پژوهش نوعی خودآموزی است. در روانشناسی یادگیری معاصر نیز یادگیری در معنای عام آن به کار میرود. مؤید این مدعا آن است که راه حلهای جدیدی را که حیوان یا انسان بر اساس بینش کشف میکنند، یادگیری به شمار میآورند

ابن سینا  در بارة یادآوری (ذُکر) و یادآیی (تذکر) نیز بحث کرده و رابط? آن را با یادگیری بیان کرده است. از دید ابن سینا ذُکر (یادآیی) با تذکر (یادآوری) تفاوت دارد. ذُکر آن است که مطلبی که پیش از این در ذهن موجود بوده ولی فراموش شده، دوباره خود به خود به یاد بیاید . اما تذکر این است که کسی بخواهد با تلاش آگاهانه و عمدی، چیز فراموش شده را دوباره به یاد بیاورد .

ذُکر در برخی حیوانات نیز وجود دارد ولی تذکر خاص انسان است.  تذکر از یک جهت شبیه تعلم 4 است. هم در تعلم و هم در تذکر از امور دانسته به امری دیگر میرسیم؛ با این تفاوت که در تعلم به امری میرسیم که قبلا در خیال یا حافظه موجود نبوده، ولی در تذکر به چیزی میرسیم که قبلاً در خیال یا حافظه موجود بوده است. افزون بر این، تفاوت دیگری میان تعلم و تذکر وجود دارد و آن این است که اگر کسی مقدمات تعلم را درست طی کند، حتماً به نتیجه میرسد ولی در تذکر چنین نیست. ممکن است با دیدن برخی امور مطلب مورد نظر یادآوری شود و ممکن است چنین نشود. زیرا در تذکر این امور در حکم نشانهاند برای یادآوری مطلب فراموش شده؛ ولی در تعلم امور معلوم، یعنی مقدمات، علت علم به نتیجه اند .

تحلیلی که ابن سینا از معنای تعلیم و تعلم و رابط? آن با یادآوری و یادآیی ارائه کرده است جامع و نو است و نمیتوان چنین تحلیلی را در متون روانشناسی یادگیری معاصر پیدا کرد (همان) انواع یادگیری و فرایندهای آن بررسی یادگیری در روانشناسی ابن سینا نشان میدهد که در این روانشناسی دست کم سه نوع یادگیری مورد توجه بوده و بررسی و تبیین شده است. نوع اول یادگیری در سطح اعلی، نوع دوم یادگیری در سطح عالی و نوع سوم یادگیری در سطح پایین است. یادگیری نوع اول و دوم خاص انسان و نوع سوم مشترک میان انسان و حیوان است. در یادگیری نوع اول و دوم نقش اصلی از آنِ عقل نظری و عملی و در یادگیری سطح سوم نقش اصلی از آنِ وهم است. در ذیل هر یک از این سه نوع یادگیری و فرایندهای آنها را توضیح میدهیم. یادگیری سطح اعلی و فرایند آن در این یادگیری، عقل عملی به کمک قوة متخیله با عالم غیب متصل می شود و علوم جزئی و عملی را مستقیم از عالم غیب دریافت میکند. همچنین عقل نظری به سبب برخورداری از قوة قدسی، مستقیم با عالم عقول مرتبط شده و حقایق عقلی را بدون نیاز به تعلیم و بدون نیاز به تفکر و ترتیب دادن قیاس دریافت میکند.

از دید ابن سینا 5 و دیگر فیلسوفان مشاء، عقل فعال گنجین? هم? معارف عقلی و نفوس سماوی گنجین? هم? معارف و علوم جزئی است. در یادگیری سطح اعلی، عقل نظری یادگیرنده با عقل فعال مرتبط میشود و معقولات را از عقل فعال دریافت میکند. همچنین عقل عملی وی با یاری نفس انسانى مستعد است » . قوة خیال با عالم نفوس مرتبط میشود و علوم جزئی را دریافت میکند [مر] قبول علم را از جواهر عقلى و از نفوس سماوى و از آن حجاب نیست، اما حجاب از جهت قابلست. هرگاه که حجاب از جهت قابل برخیزد، از آنجا فیضعلم بدو پیوندد. و نفس انسانى دو قوت دارد، چنان که در فصول گذشته یاد کرده شد: یکى عقل نظرى و بدین قوت معقولات و علوم کلّى از جواهر عقلى قبول کند، و دیگر عقل عملى که بمعونت قوت متخیله علوم تمیزى از 6.« ملکوت قبول کند با وجود این، ارتباط و اتصال با عقول و نفوس آسمانی و کسب علوم از آنها نیازمند آمادگی است. یادگیرنده باید هم از نظر قوة عقل و هم از نظر قوة متخیله به میزانی از رشد و توانایی رسیده باشد که تاب پذیرش فیض معارف را داشته باشد و افزون بر این، در خصوص ارتباط قوة متخیله با نفوس آسمانی، نفس انسان باید از چنان قدرتی برخوردار باشد که بتواند قوای دیگر خود را کنترل کند تا آن قوا نتوانند در فرایند کسب اطلاعات از عالم بالا توسط قوة متخیله دخالت کنند و نیز قوة متخیله را از منتقل شدن به امور دیگر متناسب با حقایق مشاهده شده بازدارد. این نوع یادگیری مراتبی دارد. مراتب یادگیری علوم جزئی به وسیل? عقل عملی به این شرح است. مرتب? اول. این مرتبه پایین ترین مرتبه یادگیری است. در این مرتبه، فرد به دلیل ضعیف بودن عقل عملی و قوة متخیله تنها در خواب میتواند به عالم ملکوت متصل شود و حقایقی را دریافت کند. این دریافتها گرچه صادق هستند ولی نیاز به تعبیر دارند. زیرا فرد نمیتواند قوة متخیل? خود را کنترل کند و قوة متخیله با دیدن حقایق، صورتهای حاکی از آن را تداعی می کند و خود حقایق فراموش میشود و تنها صورتهای حاکی از آن در ذهن باقی میماند. مرتب? دوم. فرد تنها می تواند در عالم خواب حقایق را دریافت میکند ولی عین همان حقایق را حفظ میکند و به همین جهت، این رؤیاها نیاز به تعبیر هم ندارند. سرِّ این تفاوت این است که نفس یادگیرنده قوی است و میتواند متخیل? خود را مهار کند و نگذارد قوة متخیل? از صورت حقایق به صورتهای شبیه آن منتقل شود و آنها را تداعی کند. این مرتبه از مرتب? قبل بالاتر است. مرتب? سوم . فرد می تواند در عالم بیداری به عالم نفوس متصل شود و علوم جزئی را دریافت کند. ولی نمیتواند متخیل? خود را کنترل کند و به همین جهت، متخیله صورتهای شبیه به حقایق را تداعی و حفظ می کند و این صورتها را بر حس مشترک عرضه میکند و موجب میشود شخص صداها و صورتهایی عجیب ببیند. اینها همگی حقایق و صادق هستند ولی عین حقایق دریافت شده نیستند؛ شبیه آنها هستند .

این دریافتها نیاز به تأویل و تعبیر دارد. مرتب? چهارم. شخص میتواند حقایق را از عالم ملکوت دریافت و به همان صورت حفظ کند. زیرا نفس وی چنان قوی است که قوة خیال را مهار می کند و نمیگذارد از حقایق به صورتهای شبیه آن منتقل شود. شخص همین حقایق را در قالب صداها و صورتهای عجیب و زیبا میبیند. این عالیترین درج? یادگیری عقل عملی است. یادگیری حقایق عقلی نیز مراتبی دارد. عالیترین مرتب? آن این است که شخص بتواند هم? معقولات را بدون نیاز به آموزش و بدون نیاز به تفکر یاد بگیرد؛ به گونهای که یک باره مطلب یا مطالب معقول را با هم? جزئیات یعنی با صغری و کبری بیاموزد